جای یک چیز خالیست
عمیقا حس می کنم.
کاش میدانستم چیست!!
کامل نیستم٬ چیزی در وجود من گم شده است!
شاید یک احساس یا یک نیاز!
.
.
.
.
جای یک چیز خالیست اما سبک تر نشده ام!
تکان نمی توانم بخورم...
من حتی سنگین بار تر از گذشته ام....
آری به حکم قید و بند٬ تعهد و وابستگی ٬ آزادی و رهایی ام را از دست داده ام!
جای یک چیز خالیست
عمیقا حس می کنم.
سلام
احساس پری بد است، این حس مبارکی است. امیدوارم همه چیز سر جایش باشد سر آخر...
من هم امیدوارم (:
سلام گلم
دقیقا منم احساس تو رو دارم!!!!
راستی اسمتو به من می گی؟
اخه اسم اکثر دوستانو تو بلاگم نوشتم.شما رو نمی دونستم!!!
عزیزم٬ اسم من رو همان "چرکنویس" بذار (:
فکر کنم هوس کهریزک کردی روت نمیشه بگی
((((((((:
تو باز پست رو سیاسی کردی !!
D:
سلام
چی بگم ... حرف من دردی رو دوا نمیکنه
(:
به ماه نگاه کن.
بهترین راه رو گفتی.مرسی (;
سلام
جالب بود واقعا حس ات را درک می کنم .
امیدوارم روزی برسد که آزادی برایمان آرزو نباشد.
راستی با تبادل لینک موافقی؟
من که لینکت کردم امیدوارم شما هم لینک کنید.
مرسی عزیزم.
لینکت کردم (:
منم خیلی وقته دارم حس میکنم.
ی خواهش دارم امکان داره هر وقت آپ کردی خبرم کنی ؟ ؟ ؟
دنبال جرقه ها باش !!!
به زمان امیدوار نباش !!!
پیدایش می کنی !!!
از هم اکنون منتظر یاری سبز ما باش !!!
می فهمم...
همیشه جای یک چیز خالیست لا مصب!
دلمان تنگتان است...
سلام چرکنویس عزیز.
خیلی وقته ازت خبری نیست ، پستی نمی ذاری .
حالت خوبه؟ اگه سالمی یه خبری یه سری بزن تا از دل نگرانی در بیایم.