That Somebody's Me

 

یه مدت یادم رفته بود اما باز افتاده تو دهنم!!!!!!

 

You, do you remember me

Like I remember you
Do you spend your life
Going back in your mind to that time

Because I, I walk the streets alone
I hate being on my own
And everyone can see that I really fell
And I'm going through hell
Thinking about you with somebody else

Somebody wants you
Somebody needs you
Somebody dreams about you every single night
Somebody can't breath without you, it's lonely
Somebody hopes that one day you will see
That Somebody's Me


How, How could we go wrong
It was so good and now it's gone
And I pray at night that our paths soon will cross
And what we had isn't lost
Cause you're always right here in my thoughts

Somebody wants you
Somebody needs you
Somebody dreams about you every single night
Somebody can't breath without you, it's lonely
Somebody hopes that one day you will see
That Somebody's Me

 

You'll always be in my life
Even if I'm not in your life
Because you're in my memory
You, will you remember me
And before you set me free
Oh listen please

Somebody wants you
Somebody needs you
Somebody dreams about you every single night
Somebody can't breath without you, it's lonely
Somebody hopes that one day you will see
That Somebody's Me

 

 

 

گاهی رسوا شدن از همرنگ جماعت شدن ،بهتره!

 

*تمام email های قبلی رو delet کرده بودم تا دوباره دلم یاد هندوستان نکنه ... یادم نبود که قبلا این کار رو کرده بودم ، اومدم که email ها رو بخونم اما ...

خوب شدکه delet شون کردم . گذشته ها گذشته ،حالا چه خوب چه بد، وقتی یادآوریش زمان حال رو ازم میگیره دیگه فایده ای نداره .

 

*به یک انرژی مضاعف احتیاج دارم برای کنکور! باز هم یک کنکوره دیگه.خدایا بالاخره این کنکورا کی دست از سر ما برمیدارن .اما این کنکور با قبلی یه تفاوت اساسی داره. این یکی رو خودم انتخاب کردم اما قبلی رو مجبور بودم به انتخابش !

 

*امروز عصر که داشتم از کلاس بر میگشتم و طبق معمول از فکر کردن همزمان با راه رفتن لذت می بردم، به ماشین هایی که جلوی گل فروشی واستاده بودن به طور اتفاقی نگاه کردم....جای شلوغی بود ... صحنه ی جالبی دیدم، دختر و پسری که داخل یک ۲۰۶ نشسته بودند اما در هم خلاصه شده بودند!! چنان همدیگر رو می بوسیدند که اگه هزار نفر هم بهشون نگاه می کردند براشون مهم نبود! اون وقت بود که به تاثیر گشت ارشاد توی این مملکت پی بردم!!!

کاری که انجام میدادند من رو متعجب نکرد چون مدت طولانی میشه که دیگه این مسائل نباید باعث تعجب بشه! مکان اجرای این عملیات من رو به تعجب واداشت!!

 

باید قبول کنیم که نحوه زندگی و نحوه ارتباطات تغییر کرده . باوری که یک سال تمام دوستام داشتن به من می قبولوندن اما من نمی خواستم باور کنم. هنوز هم نمی خوام باور کنم ، بهتره بگم که نمی خوام نحوه ی زندگی خودم رو تغییر بدم هرچند که : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.

اگر عاشق و معشوق واقعی در هم خلاصه بشن ، حرفی نیست .چه حسی زیباتر از این . اما اگر هر کس هز روز عاشق یکی بشه و در هم خلاصه بشن!  و فردا فارغ ،اونوقت چی؟...

 دیگه کسی پیدا نمی شه که این حرف هارو تصدیق کنه، چون کسی پیدا نمیشه که دوست داشته باشه از دنیا عقب بمونه پس بهتره باورهامو برای خودم نگه دارم. دنیای خودم رو خیلی بیشتر از این دنیای خلاصه شده ، دوست دارم ...