به من نگو که نمیشه....
از روزگار نگو....
از قصه ی همیشگی انسانها نگو
از این که من تنها فرد نیستم که این خواسته رو دارم نگو
به من نگو که دیگران هم منطقی بودند در این مواقع!
من به دیگران کاری ندارم .
من الان فقط و فقط خودم رو می بینم .
بگذار برای یک بار هم شده فقط خودم رو ببینم
و بخوام فقط اونجوری که دوست دارم پیش بره٬
کاری به دنیا ندارم٬ کاری به رسم روزگار ندارم
کاش میشد تغییر بدم .
من برایش مدتها صبر کرده بودم!!
به من نگو که دست من از تغییر کوتاهه٬ به من نگو که کاری از من بر نمیاد .
بگذار تغییر بدم..... بگذار مال خودم کنم.... من مدتها بهش فکر کردم٬ برایش خیال بافی کردم٬ برایش رویا ساختم٬ برایش بهترینها رو در ذهنم ساختم!
این انصاف نیست که روزگار نخواهد .
این انصاف نیست که حالا که موقعیتش پیش اومده تا رویا رو به واقعیت تیدیل کنم٬ مجبورم کنی که بپذیرم نه تنها واقعیت بلکه رویا رو هم باید از دست بدم!
به من نگو که هنوز نوبت من نرسیده .
به من نگو که قسمت است و سکوت کن٬ به من نگو که شکایت نکن که دلم پر است از این همه بی انصافی!
پس چرا کارگر نیست این جمله: از هر دست بدهی از همان دست میگیری!!!
دل من پر است از این عدل ظاهری!
به من هیچ چیز نگو!
سلام خوبی وبلاگ خیلی قشنگ و جالبی داری خوشحال میشم اگه به سایت من هم سر بزنی در مورد فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود هستش منتظرتم راستی میشه یه لینک از سایت من تو وبلاگت بدی با همین عنوان فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود ایشالا جبران میکنم مرسی فعلا بای
اولا
اخ جونمی منم لینک شدم.هوراااا
دوما
مثل منی.منم همین حس و حالو دارم.خودمونیمها چقدر منو تو شبیه هم هستیم!!!!
تو این کتاب روانشناسی که خوندم.همش میگه شما چون منفی فکر می کنید اتفاق بد براتون پیش میاد باید یقین داشته باشید که به خواستتون می رسید!!!
کتاب شفای تن لوییز هی-جهار اثر اسکاول شین-کتاب و فیلم راز-و البته خانوم باربارا رابینز میگن کارهای که ما می کنیم و افرادی که وارد ما میشن بستگی به اتفاقات کودکی ما دارند.کتاب ایا تو ان نیمه گم شده من هستی رو پیشنهاد می کنم همه دوستان بخونندو.چه متاهل باشند و چه مجرد.
اخرشم اسمتو به من نگفتی خوشگل!!!!
سلام. من هم لینکتون کردم. مرسی که سر زدین.
سلام
چی شده ظاهرا خیلی دلت پره. من هم یه موقع هایی اینجوری می شم و امیر که هی به من میگه این کارو نکن بعد پشیمون می شی. این حرف و نزن گرون برات تموم می شه. قسمت اینه و غیره .......
کاملا می فهمم چی می گی.......
هیچ چیز نمی گویم !
.
.
.
.
.
ماه ها به این فکر کردم دقیقا به همین ...
و چند روزی بیشتر از به انتها رسیدنم نمی گذره !
مواظب پیچ و خم هایش باش!
تو هم که عصیان کردی
تو هم زدی به سیم اخر
به قول عمران صلاحی:
دلم میخواد به اسمون سر بزنم
ساز دلم رو بردارم به سیم اخر بزنم
درسته که باید در برابرش تعظیم کنیم و سجده بریم
اما این دلیل نمیشه که نتونیم پیشش درد دل نکنیم
خب رک و راس بگو خفه شو دیگه:دی
تو را به حال خود رها می کنیم تا دلت را خالی کنی از این عدالت ظاهری ...
کاشکی دلم رسوا یشه دریا بشه
این دو چشم پر آبم
...
خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر آنکه آنان خود دست به تغییر درونی خود زنند ... (رعد / 11)
خب چی بگم!
هنوز در عالم سیم اخری؟
سلام عزیز
خوبی؟؟؟
سلام. سری نمی زنین؟
هی! ببین! پرده های پنجره رو بزن کنار، سرت رو بگیر بالا، چشمات رو ببند، گرمای خورشید رو رو پوستت حس کن. بزار حسابی گرم شی. خونت گرم شه.
فقط باید حواست باشه که روز این کار رو کنی.
خورشید... تو... گرما... .
چشم ما چیزی نمی گیم
امیدوارم اینجا رو فقط به یاد ها نسپاریم از سکون و سکوتش ....
به نظر ُ هم نظر می آیی !!!
به ما نیز سر بزن
اوکی
چه قالب نظر خواهیه جالبه ضمنا نظر شادو رو هم هستم
خانوم خانوما خبری ازت نیست؟
خبریه؟!!!
بیا تو وبلاگم آدرس وبلاگ جدیدمو گذاشت
شبانه دیگه آپ نمی شه
به یادگار نگهش دار
دلم برای نوشته جدیدت تنگ شده
این اخری که کولاکه
سلام
دیر مینویسی ولی خوب مینویسی ، مرحبا
ولنتاین مبارک خانوم
دیگه تو شبانه نمی نویسما
تو پست آخرش نوشتم کجام
سلام خوبی شما؟
خبری ازت نیست.