هنوز هم اون ور دیوار تپش قلب کسی هست

      

 

 وقتی که از مشهد به من زنگ می زنی و میگی برات دعا کردم در حالی که من مدتها بود ازت بی خبر بودم و نمی دونستم که مشهدی٬

 

وقتی تا می بینی دلم گرفته هرجور شده برنامه ات رو جور می کنی و با من میای بیرون تا حال و هوام عوض بشه ٬ 

 

وقتی من رو مطلع می کنی که اگر بخوام می تونم فردا با تو به جمهوری بیام چون می دونستی که من هم می خوام لپ تاپ بخرم٬ 

 

وقتی بعد از هزاران بار زنگ زدن تو به من و هزاران بار کوتاهی من در خبر گرفتن از تو ٬ باز هم به من زنگ می زنی و احوالم رو می پرسی٬  

 

وقتی بعد از گذشت اون همه سال ٬ شب چهارشنبه سوری بهم sms میدی و چهارشنبه سوری چندین سال پیشمون رو بهترین چهارشنبه سوری عمرت میدونی، 

 

وقتی با وجود این همه فاصله جغرافیایی بین من و تو  هنوز هم میشه  از پشت دوربین، عشق رو توی چشمات دید، 

 

 

اونوقته که حس میکنم اگرچه من می خواستم خیلی ها برایم چون تو باشند و نشدند اما من هنوز هم خوشبخترین فردم که دوستانی این چنین دارم! 

 

 

 

شب شکسته، گل شکفته، پشت تنهایی دیوار 

قصه ی دیوار سنگی نمی تونه بشه تکرار 

کوچه هرگز نمی میره با تولد یه بن بست 

هنوز هم اون ور دیوار تپش قلب کسی هست  

 

 

 

هر دم از این باغ بری میرسد!!

بابا٬ من دیگه کی هستم!!!!!!!! 

خودم هم موندم به خدا 

تقریبا همین ۲ ماه پیش بود که دومین پست پائینی رو نوشته بودم و کلی از دست روزگار و خدا شاکی بودم که چرا هنوز نوبت من نرسبده! حالا که نوبتم رسید می فهمم که این شرایط٬ اون شرایطی نیست که با شخصیت من جور باشه٬ هر چه بیشتر می گذره بیشتر دلم رو میزنه!! 

 

آواز دهل شنیدن از دور خوش است!  

 

نمی تونم احساسم رو واضح توصیف کنم اما حس کسی رو دارم که یک مدت در انتظار چیزی به سر کرده و حالا که به او رسیده داره کم کم باور میکنه که این ٬ همونی نبود که مدتها منتظرش بود!!! یه جور حس ضایع شدن پیش خودت٬ حس بی تفاوتی موقع خوندن رویاهایی که زمانی با  تمام احساس نوشته بودی ٬ حس سر کار بودن برای تمام اون مدت انتظار.

 

گاهی برای زنده نگه داشتن احساساتمون٬ باید به یک سری چیزها نرسید !! باید فقط در رویا اونها رو پرورش داد!! گاهی واقعیت اون قدر زشت جلوه میکنه که  باعث میشه تمام زیبایی های ساختگی ذهنمون رو هم دیگه نتونیم به خاطر بیاریم!! 

 

 

 هر دم از این باغ بری میرسد!! 

خدا به داد کسی برسه که بخواد با این احساسات یک روز عاشق و یک روز فارغ ما سر و کله بزنه!!  خودم گ....گیجه گرفتم دیگه چه برسه به.....